۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

راههای جلوگیری از انرژی منفی


قبل از آغاز این بخش لازم میدانم درتوضیح آنچه قبلا نوشته ام اینرا اضافه کنم که نه همه بیماران بیماری خود را از راه سرایت انرژی منفی کسب میکنند بلکه گروهی بیمارند چون به طور مادر زادی به این بیماری مبتلایند و یا دچار تصادف رانندگی شده اند و ...ولی حتی در این موارد نیز اگر به دقت بیاندیشیم خواهیم دید که در نهایت این نیروهای منفی بوده اند که سبب تصادف شده و یا به صورت ژنتیکی از یک نسل به نسل دیگر بیماری را منتقل کرده اند .
مطلب دوم نکته ای بود که یکی از دوستان یادآوری کردند و آن اینکه هر کسی تحت تاثیر این نیروهای منفی قرار نگرفته و دچار بیماری نخواهد شد. در یک جمع با وجود یک فردی با انرژی منفی، همه دچار سر دارد، خستگی و ... نمیشوند، چرا؟ چون هستند افرادی که انرژی مثبت دارند و حتی دیوارهای محافظ روحانی دارند که نه تنها جلوی آسیب آنها را میگیرد بلکه انرژی منفی دیگران را باز پس میفرستد.
اما بر گردیم به بحث اصلی که همانا دنباله یادآوری بالاست: با وجود این همه نیروهای پلید خواسته و نا خواسته در جامعه ، چگونه از خود و خانواده خود محافظت کنیم؟ انسان نیاز به روابط اجتماعی دارد باید وارد محیط کار تحصیل خرید و ... شود و باید با افرادی که ظاهری خوش ولی درونی خطرناک دارند سر و کار داشته باشد، در این صورت چگونه خود را از گزند تیرهای کشنده آنها در امان دارد؟
برای این کار نخست ما باید شناخت خوبی از انرژی های مثبت و منفی داشته باشیم. در این مورد به نمونه هایی که در نوشته های گذشته آورده ام سری بزنید .بسیار مهم است که گیرنده های خود را حساس کنیم . باید تمرین روزانه داشته باشیم تا بدانیم با شخصی که تلفنی صحبت میکنیم یا در فیس بوک میبینیم آیا مثبت است یا منفی؟ قبلا گفتم که خوب و بد مطلق هستند نه نسبی. تعریف نسبی خوب و بد دنیوی است. ولی در کلام خدا هر آن چه که در راستای کلام خدا باشد خوب در غیر این صورت بد است و این یعنی حد واسطی ندارد.
اما چگونه میتوانیم گیرنده خود را فعال کنیم؟ و اینکه اصلا این گیرنده چیست و کجای بدن ما قرار گرفته ؟ حقیقت اینست که خدا در درون ما حس ششم( وجدان،نا خود آگاه و ...) را قرار داده است که همچون حواس پنج گانه ما عمل میکند. از خصوصیات حواس انسان اینست که با تمرین حساسیت آنها بیشتر میشود . موسیقی دانان و نوازندگان از حس شنوایی خوبی برخوردارند و به راحتی به کوچکترین و ضعیفترین فرکانسهای شنوایی واکنش نشان میدهند، این نیست مگر با تمرین آنها در سازهای موسیقی یا شنیدن نتهای موسیقی . همن گونه نیز حس ششم ما میتواند فعال شود . بارها برای همه ما اتفاق افتاده که در یک موردی سر دو راهی گیر کرده ایم ، برای نمونه سر خرید یک کالا دو دل بودیم بخریم یا نه ، صدای ضعیفی از درون ما با ما صحبت کرده و به ما میگفت که نه ولی ما به ظاهر قضیه نگاه کرده صدای درونی خودرا انکار کردیم و کالا را خریده ایم که پس از اندی از خرید خود پشیمان شده به یاد آن نه ضعیف درونی افتاده ایم. این داستان هر روز بارها تکرار میشود و ما اکثرا گوش دل به حرف دل خود نمیدهیم ،چرا؟زیرا که با عقل خود این زندگی را می چرخانیم یعنی با حواس پنجگانه با آنچه شنیده یا میبینیم تصمیم میگیریم نه با آنچه وجدانمان درک میکند.
اگر می خواهید مثبت و منفی بودن یک دوست آشنا یا نا آشنا را بیابید باید از دل خود بپرسید نه از عقل . عقل انسان وابسته به یافته های انسانی و فیزیکی است. عقل در یافتهای حواس پنجگانه را تحلیل کرده خوب و بد را گزارش میکند انسانی را با لبان خندان ، لباس زیبا خوب و دیگری را بد گزارش میکند در صورتی که اکثر این موارد عقلانی اشتباه است.اگر به خود درون رجوع کنید ، ته دل ما احساسی دیگر نسبت به اشخاص یا اخبار یا ... دارد که مهم اینست که به آن توجه کنیم، اگر گوش شنوا( منظور گوش دل) به درون خود داشته باشیم و به نصایح آن جامه عمل بپوشانیم آنگاه گیرنده خود را فعال کرده ایم در این هنگام در یک جشن عروسی هنگامیکه با افراد گوناگون روبه رو میشوید براحتی حس ششم شما اخطارهای اولیه از آنها را به شما میدهد و شما باور میکنید، آنگاه فریب خوش زبانی، شیرین گویی و ... آنها نمی شوید، در واقع خود را از انرژی منفی بیمار ساز آنها در امان میدارید.
راه های زیادی برای حساس شدن و شنیدن صدای درون وجود دارد. بسیارند افرادی که همواره شکایت میکنند که صدایی از درون خود نمی شنوند .البته این کاملا درست نیست چرا که صدای درون ما به صورت یک نجوای درونی هر چند ضعیف تلاش دارد تا با ما رابطه بر قرار کند، مشکل این گونه افراد دل مشغولی بیش از حد به دنیا و بی توجهی به درون روحانی خود است. این افراد شدیدا سرگرم کار،زندگی، تحصیل و ... هستندو حواس پنج گانه خود را با تمام توان عقلانی بکار برده اند تا زندگی خود را بچرخانند، در زندگی آنها جایی برای تفکرات روحانی نیست.برای این افراد و دیگران میگویم که دلسرد نشنوند و میتوانند براحتی با کمی شکیبایی و تمرین شنوای روح خود شوند. برای اینکار باید ابتدا در این زمینه که انسان ترکیبی از جسم و روح است تفکر کنند. هر چه بیشتر به روح خود بیاندیشند بیشتر به توانایهای آن آگاه میشوند . باید دانست که خوردن،خوابیدان،سکس و ...تمام تواناییهای یک انسان نیست بلکه روابط روحانی باید در بالای این مسایل جای بگیرد.گروهایی با انجام ریاضت از نوع صوفیگری یا عارفانه به این هدف میرسند ولی حقیقت اینست که در این مورد نیازی به صوفیگری و ریاضت نیست ، کافیست ضمن اینکه مشغول کار و تحصیل خود هستید روزانه چند دقیقه ای نیز آرام شده در یک گوشه نشسته به فکر فرو روید، فارغ از همه دغدقه های این زندگی، به اینکه در این دنیا چه میکنید، از کجا آمده اید و آیا با مرگ این زندگی پایان مییابد؟ برای کمک میتوانید به یک موسیقی آرام بخش گوش دهید، نوشته هایی در این زمینه خوانده ، نقاشی کنید و ...که همه اینها نوعی از مدیتاسیون یا مراقبه است . میتوانید بسته به سلیقه شخصی خود یکی را بر گزینید. مهم اینست که چند دقیقه ای از این دنیا دور شده و به آخرت این زندگی بیاندیشید.در آخر باید یادآور شوم که خواندن یا گوش کردن به کلام خدا خود به تنهایی بهترین راه بیدار سازی حس ششم یا درون نا خود آگاه است،کلام خدا را هر روز بخوانید تا به راحتی انرژی های منفی افراد را شناسایی کرده و از خود و خانواده خود در برابر طلسم،نفرین،چشم بد،و تمام نیروهای پلید محافظت کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر